عبدالرزاق کاشانی

شیخ کمال الدین عبدالرزاق کاشانی (م 736 ه.ق.)

1. نام و نسب:

قدیمی ترین مأخذی که ذکر کاشانی در آن رفته است، تلخیصی است که ابن فوَطی از «مجمع الآداب فی معجم الألقاب» پرداخته است. کنیه او ابوالفضل و لقبش کمال الدین – که قیصری برای تکریم و بزرگداشت استاد خویش- آن را به صورت «کمال المله و الحق و الدین» ضبط کرده است. با این تفصیل می توان نام و نسب او را «کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن جمال الدین ابی الغنائم الکاشانی» ضبط کرد.

2. تاریخ و محل ولادت:

در محل ولادت او، همه منابع اتفاق نظر دارند و او را «قاشی»، «قاسانی»، «کاشی» و «کاشانی» خوانده اند که همه این اسامی صورت های مختلف اسم منسوب به «کاشان» است.

یکی از نقاط ناشناخته حیات کاشانی، سال ولادت اوست که نه در مآخذ پیشین و نه در مصادر پسین، به آن اشاره  نشده است؛ اما با حدس می توان وی را متولد سال های میان 650 تا 660 ه.ق. دانست؛ عصری که اوج ناامنی و نابسامانی حاصل از تاخت و تاز چنگیز و اخلاف او بود.

3. دانش و آثار:

عبدالرزاق علاقه وافری به تحصیل علوم رسمی و شرعی داشت تا جایی که در اشاره مختصری که خود او در      نامه ای که به علاءالدوله سمنانی نگاشته است، می توان به فهرستی از علوم مکتسب او دست یافت. وی در این نامه، از فضلیّات (که علوم ادب را در بر می گرفته است) و شرعیات (که شامل فقه و حدیث و تفسیر و علوم مربوط با آن می شود) و اصول فقه و اصول کلام و بحث معقولات و علم الهی، سخن رانده است.

در سخنان معاصران، شاگردان و علاقمندان کاشانی، به جامعیت او در علوم رسمی تصریح شده است. ابن الفوطی، او را «من العالمین العاملین» می خواند و دست پرود نامدارش - یعنی قیصری-  از او به عنوان «الامام العلامه» یاد می کند. سید حیدر آملی نیز با یادکرد او به صورت «المولی الأعظم و البحر الخضّم و سلطان العارفین» ، وی را در شمار کسانی همچون امام فخر رازی، محقق طوسی، امام محمد غزالی، ابن سینا و ... که پس از تحصیل علوم رسمی از آن روی گردانیده اند، قرار می دهد و به سطور آغازین کتاب اصطلاحات صوفیه او استناد می کند. جامی او را «جامع میان علوم ظاهری و باطنی» می داند و صاحب روضات الجنات با لقب «العالم» از او یاد می کند.

استاد «مجید هادی زاده» - پژوهشگر و محقّق ارجمند آثار عبدالرزاق که با همت ستودنی خویش، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی را تصحیح و چاپ کرده است – معتقد است: «بهره علمی کاشانی در میان مشایخ متقدم صوفیه چنان رفیع است که پس از شیخ اکبر و فرزند خوانده عظیمش صدرالدین قونوی، کمتر کسی در افق اوست و در میان مشایخ متاخر نیز نادر افرادی همچون فنّاری به مرتبت او در علوم رسمی دست یافت».

مهم ترین آثار فارسی عبدالرزاق عبارتند از: «تحفه الاخوان فی خصائص الفتیان، فتوت نامه، تشریقات، مبدأ و معاد، فوائد فارسی، نامه به علاءالدوله سمنانی» و مشهورترین آثار عربی او: «تأویلات القرآن الکریم،  لطائف الاعلام  فی اشارات اهل الالهام، شرح فصوص الحکم، شرح منازال السائرین خواجه عبد الله انصاری، و السوانح الغیبیه و المواهب العینیه».

کاشانی بعد از تحصیل علوم رسمی عصر، مدت زمانی را در حالت «وحشت و اضطراب» به سر برده است «تا وقتی که صحبت متصوفه و ارباب ریاضت و مجاهده اختیار افتاد و توفیق حق دستگیر شد».

4. مشایخ و استادان کاشانی:

الف) نور الدین عبدالصمد نطنزی: (م 699 ه.ق.)

کاشانی می نویسد: «اول این سخنان به صحبت مولانا نور الدین عبدالصمد نطنزی – قدّس الله سرّه- رسید». جامی این نطنزی را «عالم به علوم ظاهری و باطنی» داند. همو از مریدان نجیب الدین علی بزغش شیرازی بوده است و بنا به سخن کاشانی در «تأویلات»، پدرش نیز از صوفیان بوده و در محضر شیخ شهاب الدین سهوردی آمد و شد می کرده است.

ب) مولانا شمس الدین کیشی:

بنا بر سخن خود عبدالرزاق، «و بعد از آن به صحبت مولانا شمس الدین کیشی رسیدم، چون از مولانا نورالدین شنیده بودم که در این عصر مثل او در طریق معرفت کسی نیست. کیشی در طریقت، ملازم شیخ جبرئیل بوده است و به امر او به خلوت نشسته و به ریاضت مشغول شده است.

ج) شیخ صدرالدین روزبهان؛ از واعظان خوش چهره و زیبا سخن صوفی بوده است که در جامع عتیق شیراز و جامع سنقری همین شهر مجلس وعظ داشته است. 

د) شیخ اصیل الدین عبدالله (م685 ه.ق.)؛ که وی را «امامی فاضل بارع متورّع» دانسته و نسب وی را بواسطه محمد بن حنفیه به امیرالمؤمنین (ع) رسانده اند.

 

 

5. سفرهای کاشانی:

بدون شک، صوفیان به دلایل مختلف، به سفر و سیر در آفاق، بسیار اهمیت می داده و  در این میان، عبدالرزاق هم از این قاعده مستثنا نبوده است. وی در طول زندگی، نُه سفر مهم داشته است؛ از جمله: 1. سفر از کاشان به شیراز  2. خروج از شیراز و سکونت هفت ماهه در بیابانی غیر مسکونی  3. رفتن به بغداد 4. زیارت نجف و کربلا  5. سفر حج  6. سفری به سلطانیه که در این سفر، زمینه مکاتبات ارزشمند او با علاءالدوله سمنانی فراهم شد. 7. بازگشت به کاشان  8. سفر به سمنان و ملاقات با علاءالدوله  9. سفر به نطنز و زیارت آرامگاه شیخی که نزدیک به دو دهه از ارشاد او بهره جست. این سفر را که با قرار گرفتن همیشگی او در کنار «نور الدین عبدالصمد» پایان یافت، می توان «سفر انجام» دانست.

6. جایگاه کاشانی در منظومه تصوف:

استاد هادی زاده معتقدند که :«عبدالرزاق، مجمع البحرینی است که عناصر اصلی دو حوزه عمده تصوف را – یعنی حوزه خراسان بزرگ که تا بغداد ادامه داشت و حوزه غرب اسلامی که از اندلس و مصر نشأت می گرفت و تا قونیه کشیده می شد- در خود جمع کرد. به عبارت دیگر، در تمامی جغرافیای تصوف اسلامی، چهره کاشانی در دریافت یکسان دست آوردهای دو حوزه تصوف و تلفیق آن و ارائه صورتی کامل از عناصر به هم آمیخته آن دو، از درخشندگی خاصی برخوردار است». کاشانی پس از قونوی، بزرگ ترین معرّف مکتب ابن عربی است و در همان حال، نقش او در انتقال مبانی و آراء نحله خراسان بزرگ، نقشی است بس بلند و یگانه تا بدانجا که مکتب ابن عربی بیشتر به وسیله عبدالرزاق نشر شد و او نماینده «برجسته مکتب ابن عربی» بود. این مقام و جامعیت، سبب شده است که دو عارف سترگ یعنی «سید حیدر آملی و سید نور الدین شاه نعمت الله ولی» - دو عارف بزرگ شیعی که بیشترین ـ تأثیر را در تحکیم و ترویج مبانی عرفان شیعی داشتند – به کرّات در آثارشان از کاشانی نام برده و به اقتفای او در سلوک و نگارش آثار خویش رفته اند.

(مطالب فوق برگرفته از مقدمه استاد مجید هادی زاده بر کتاب «مجموعه رسائل و مصنّفات» عبدالرزاق کاشانی است).